¤ نامه هايي به حجم بزرگ و نه سفيد ¤

نامه هایم را برایت ميفرستم.. نامه هایی از این سوی سرما...در دل كوهاي زاگرس ... این نامه ها هرچه که هستند سهم من اند از تو در این سوی تنهایی و تاریکی... (كپي برداري فقط با ذكر منبع: ورنه پيگرد در دادگاه الهي دارد)..¥¥¥¥¥¥

این روزها که سرد است . این روزها که برف می بارد . این روزها که زمستان است . انگار هم زمین و هم زمان یخ زده است ، من و دلم که هیچ ، انگار دل « تو» هم یخ بسته است . انگار که « تو» هم افسون این سرما شده ای . پایت در این برف ها فرورفته است و سرمای آن تا مغز استخوانت ، تا تمام « تو» نفوذ کرده است . « تو» را هیچ گاه این گونه به یاد نمی آورم و به یاد هم نمی سپارم . که « تو» هنوز هم همان خوبی هستی که بودی ... که هستی ...
نوشته شده در پنج شنبه 17 بهمن 1386برچسب:زمستاني,ساعت 17:26 توسط كيانوش سليماني(فامي)| |


Power By: LoxBlog.Com